نظام حقوق بین الملل مالکیت فکری و جایگاه صنایع دستی در این نظام
عنوان مقاله:نظام حقوق بین الملل مالکیت فکری و جایگاه صنایع دستی در این نظام
چکیده
نظام کنونی حقوق مالکیت فکری اصولا به دانشی که در دسترس عموم جامعه است،نمیپردازد.از طرف دیگر،دانش مورد استفاده در اکثر قریب به اتفاق تولیدات صنایع دستی،دانش سنتی است که در طول سالیان دراز توسعه یافته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در حال حاضر در دسترس عموم جامعه است. بنابراین،سؤالهایی در این مطرح است که عبارت است از:1-آیا مقرراتی در سطح بین المللی در زمینه حقوق مالکیت فکری برای حمایت از صنایع دستی وجود دارد؟2-چه اقداماتی در جهت توسعه در نظام کنونی حقوق مالکیت فکری در حال انجام است؟3-از نظام کنونی حقوق مالکیت فکری چه بهره هایی برای حمایت از صنایع دستی میتوان برد؟در این مقاله تلاش شده است به این سؤالها پاسخ داده شود.
واژگان کلیدی:
حقوق مالکیت فکری،صنایع دستی،نشان مبدأ جغرافیایی،علایم تجاری، طرحهای صنعتی.
مقدمه
صنایع دستی طیف وسیعی از تولیدات مختلف را که هریک دارای ویژگیهای خاص سنتی و فرهنگی هستند،دربرمیگیرد.دانش مورد استفاده در اکثر قریب به اتفاق این تولیدات،دانش سنتی است که در طول سالیان دراز توسعه یافته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در حال حاضر در دسترس عموم جامعه است.
از سویی،یکی از واقعیتهای موجود نظام کنونی حقوق مالکیت فکری این است که در برخی از بخشها بینهایت توسعه یافته،ولی به برخی دیگر از موضوعها،توجه چندانی نداشته است.به عبارت دیگر،حقوق مالکیت فکری بیشتر بر رشتههای پیشرفته تکنولوژی تمرکز نموده و از ابتکارات و اختراعات آن حمایتهای فراوانی کرده است.موضوع تفکیک بین دانشهای قابل حمایت و دانشهای غیر قابل حمایت،یکی از موضوعهای بحثانگیز در سالهای اخیر بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعهیافته در سطح بین المللی بوده است.حال اینکه این یک واقعیت است که دانشهای قابل ثبت و حمایت،همیشه براساس برخی از دانشهای موجود ساخته شده است مثلا زمانی که اختراع جدیدی،از اختراع ثبتشدهای که در دوره حمایت است، استفاده کرده باشد،سؤال مطروحه در این خصوص،این است که آیا صاحب اختراع حاضر خواهد بود که اجازه بهرهبرداری از دانش خودش را به مخترع جدید بدهد و در صورت اجازه،این بهرهبرداری چگونه خواهد بود؟از طرف دیگر،نظام حقوق مالکیت فکری تا به حال مکانیزمی برای بررسی این موضوع که یک اختراع از دانش سنتی موجود استفاده نموده که سالها،بلکه قرنها توسط یک قوم یا قبیله یا مردم منطقه خاصی حفاظت و مورد استفاده قرار گرفته،پیشبینی نکرده است.
در رابطه با مسأله فوق،نظام حقوق مالکیت فکری دارای مشکلاتی است،از جمله:
نظام کنونی حقوق مالکیت فکری اصولا به دانشی که در دسترس عموم جامعه است نمی پردازد؛مانند موردی که دانش متعلق به تعداد کمی از مردم و محل مشخصی باشد. بنابراین،بخشی از دانش موجود در حوزه صنایع دستی،از جمله این موارد است که از حمایت نظام کنونی حقوق مالکیت فکری برخوردار نیستند.
نظام حقوق مالکیت فکری جهت حمایت از اختراعات و ابتکارات خارج از حوزه علوم پیشرفته طراحی نشده است.بنابراین،برای حمایت از صنایع دستی سیستم کنونی حقوق مالکیت فکری نیازمند توسعه است.
سؤالهای طرحشده در این زمینه عبارتند از:1-آیا مقرراتی در سطح بین المللی در زمینه حقوق مالکیت فکری برای حمایت از صنایع دستی وجود دارد؟2-چه اقداماتی در جهت توسعه در نظام کنونی حقوق مالکیت فکری در حال انجام است؟3-از نظام کنونی حقوق مالکیت فکری چه بهرههای برای حمایت از صنایع دستی میتوان برد.برای پاسخ به این پرسشها،ابتدا لازم است به جایگاه صنایع دستی در نظام موجود حقوق بین الملل مالکیت فکری بهپردازیم.
الف)جایگاه صنایع دستی در نظام حقوق بین الملل مالکیت فکری
صنایع دستی بخش درخور،توجهی از نمودهای فولکلور را تشکیل میدهد.مقررات نمونه برای قوانین ملی که توسط سازمان جهانی مالکیت فکری1و یونسکو2در مورد حمایت از فولکلور در مقابل استفاده غیر قانونی و اقدامات مضر در سال 1982 تهیه گردیده،در تعریف فولکلور مقرر میدارد:«نمودهای فولکلور شامل تولیداتی هستند که دربردارنده عناصر بارز میراث هنری سنتی بوده و به وسیله اجتماع یک سرزمین یا اشخاص حفظ و توسعه پیدا کردهاند و این تولیدات منعکسکننده انتظارات هنر سنتی آن جامعه هستند(ماده 2 مقررات نمونه 1982 سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو برای قانون ملی در مورد حمایت از مظاهر فرهنگ عامه(
با توجه به تعریف فوق،فولکلور شامل نمودهای وجودی مختلفی،از جمله موارد ذیل است:نمودهای کلامیمانند شعر،افسانه؛نمودهای موسیقی،مانند آهنگ و آوازهای محلی؛نمودهای حرکتی،مانند بازیها و رقصهای محلی؛نمودهای ملموس، مانند طراحی،نقاشی، بهطور کلی صنایع دستی، مانند پیکرتراشی ،حکاکی، سفالگری،فرش،کار بر روی چوب و غیره.بر همین اساس،صنایع دستی بخش مهمی از نمودهای فولکلور را سازمان علمی،آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد تشکیل میدهد.این صنایع تولیداتی هستند که براساس فرهنگ و استفاده از دانش سنتی و تکنیکهای محلی و بومی تولید میشوند.برای فهم بهتر جایگاه صنایع دستی در نظام حقوق بین الملل،مالکیت فکری ضروری است تا فعالیتهای انجامشده از سوی نهادهای بین المللی در زمینه حمایت از فولکلور بررسی گردد.
در این خصوص،در طول چهار دهه گذشته از سوی سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو برای حمایت از فولکلور،تلاشهایی در سطح بین المللی انجام گرفته است.در راستای این تلاشها،در اصلاحات سال 1967«کنوانسیون برن»حمایتهای بین المللی برای آثار منتشر نشده در نظر گرفته شده است. بند 4 ماده 15 کنوانسیون مذکور به این موضوع اشاره دارد.همچنین در سال 1976 قانون نمونهای در خصوص کپی رایت برای کشورهای در حال توسعه به وسیله سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو تهیه گردید که مقررات ویژهای را به حمایت از فولکلور اختصاص داده است.متعاقبا در سال 1982 سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو،قانون نمونه ویژهای را برای قانون ملی کشورها جهت حمایت از فولکلور تهیه نمودند.با توجه به اهمیت موضوع و با تلاش کشورهای در حال توسعه در سال 1984 سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو گروه کارشناسی را جهت تهیه پیشنویس معاهدهای بین المللی برای حمایت از فولکلور تشکیل دادند؛ولی تلاشهای این کمیته به خاطر مخالفت کشورهای توسعهیافته منجر به انعقاد معاهدهای بین المللی برای حمایت از فولکلور نگردید .(WIPO Publication No.913(E)1999)
به دنبال انعقاد موافقتنامه مربوط به جنبههای تجاری حقوق مالکیت فکری و توسعه حقوق بین الملل مالکیت فکری در سال 1994 فعالیتهای جدیدی از سوی سازمان جهانی مالکیت فکری و یونسکو در جهت حمایت از نمودهای فولکلور و سایر بخشهای حقوق مالکیت فکری آغاز گردید.در این راستا،کنوانسیون«وایپو»،در خصوص حقوق بازیگران و اجراکنندگان،2-مقرراتی را هرچند خیلی جزئی-به حمایت از نمودهای فولکلور اختصاص داده است.پس از انعقاد این کنوانسیون،به درخواست کشورهای در حال توسعه مبنی بر تاسیس کمیتههایی در خصوص فولکلور،دانش سنتی و منابع ژنتیک،سازمان جهانی مالکیت فکری فعالیتهای گستردهای را شروع کرد .(Ficsor,2002,pp.704-708) طی سالهای 99-1998 سازمان جهانی مالکیت فکری،گروههای حقیقتیابی را به منظور بررسی قواعد عرفی و قوانین ملی کشورها و ارزیابی انتظارات صاحبان دانش سنتی به 22 کشور اعزام نمود که نتیجه کار این گروهها گزارشی تحت عنوان”الزامات حقوق مالکیت فکری و انتظارات صاحبان دانش سنتی”بود. سازمان جهانی مالکیت فکری همچنین در سال 1999 چهار گروه مشورتی منطقهای در زمینه نمودهای فولکلور به آفریقا،آسیا و پاسفیک،کشورهای عرب و آمریکای لاتین و حوزه کارائیب ارسال نمود.به دنبال این اقدامات،مجمع عمومی سازمان جهانی مالکیت فکری کمیته بین الدولی مالکیت معنوی و منابع ژنتیک،دانش سنتی و فولکلور را در سال 2000 تشکیل داد این کمیته تاکنون ده نشست برگزار نموده است.) (WIPO WO/GA/26/10,Geneva,2000
در سطح ملی،چندین کشور از جمله فیلیپین(قانون حقوق مردم بومی 1997)،پاناما (قانون حقوق مردم بومی 2000)و آذربایجان(قانون حمایت از فولکلور 2006)،دارای قانون خاص جهت حمایت از فولکلور هستند.در این خصوص بند 10 ماده 2 قانون حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348 کشورمان نیز به حمایت از ابتکارات مبنی بر فولکلور نیز پرداخته است.در سطح منطقهای موافقتنامه«بانگو»در خصوص تاسیس سازمان مالکیت فکری آفریقا (African Intellectual Property Organisation) و چهارچوب منطقهای پاسفیک ترتیباتی را جهت حمایت از دانش سنتی و فولکلور پیشبینی کردهاند .
(Paper,2003 Secretariat of the Pacific Community(SPC).”Working)
چنانکه ملاحظه گردید،اکثر اقدامات انجامشده در سطح بین المللی در طول چهار دهه گذشته برای حمایت از فولکلور،شامل صنایع دستی متمرکز بر تهیهء قانون نمونه است و تلاشهای انجامشده برای تصویب سندی الزامآور بین المللی در دهه هشتاد میلادی به شکست منجر گردید و مقررات جزئی هم که در کنوانسیونهای برن و وایپو وجود دارد، بسیار کلی است.لذا میتوان ادعا کرد که مقرراتی مهمی در نظام کنونی حقوق مالکیت فکری در سطح بین المللی برای حمایت از فولکلور وجود ندارد.از طرف دیگر،تلاشهای مورد اشاره که در حال حاضر در چهارچوب کمیته بین الدولی مالکیت معنوی و منابع ژنتیک،دانش سنتی و فولکلور در وایپو در حال انجام است،با مشکلاتی مواجه است:اولا برخلاف خواست کشورهای در حال توسعه،تلاشهایی از سوی کشورهای توسعهیافته در جریان است تا نتیجه کار کمیته به ایجاد یک سیستم خاص و یک سند الزامآور حقوقی منتهی نگردد؛ثانیا این فعالیتها در چهارچوب وایپو صورت میگیرد و در صورت انعقاد کنوانسیونی بین المللی،ضمانت محکمی برای الحاق همه کشورها و اجرای آن وجود ندارد.حال سؤالی که به ذهن متبادرمیگردد،این است که:آیا صنایع دستی در چهار چوب نظام موجود حقوق مالکیت فکری قابل حمایت است؟در ادامه پاسخ سؤال فوق بررسی خواهد گردید.
ب)صنایع دستی و نظام سنتی موجود حقوق مالکیت فکری
چنانکه مشاهده میشود،در سطح بین المللی مقررات صریح و کاملی در چهارچوب نظام حقوق مالکیت فکری برای حمایت از صنایع دستی وجود ندارد،اما عدم وجود مقررات صریح به معنی عدم امکان حمایت از صنایع دستی در چهارچوب نظام موجود نیست.برای پاسخ به این سؤال که چگونه حمایت از صنایع دستی در چهارچوب نظام کنونی حقوق مالکیت فکری ممکن است،باید موضوع از جنبههای مختلف بررسی گردد.
برای حمایت از بیشتر موضوعات،نباید حمایت را به مجموعهای از مقررات حقوق مالکیت فکری منحصر کنیم.حمایت مناسب میتواند از طریق یک یا چند رژیم حقوقی مختلف صورت پذیرد.بر همین اساس،برای حمایت از صنایع دستی،همه مقررات و روشهای موجود حقوق مالکیت فکری،شامل:کپی رایت،طرحهای صنعتی،علایم تجاری،مبدا جغرافیایی،مقررات و نظام ویژه و همچنین راهحلهای خارج از حقوق مالکیت فکری،مانند حقوق قراردادها،حقوق رقابت1و قوانین و مقررات مربوط به میراث فرهنگی باید موردنظر قرار گیرد.
برای توضیح بیشتر موضوع،برای مثال میتوان به دعوایی که یکی از دادگاههای استرالیا مطرح شده،اشاره نمود.یک شرکت واردات و صادرات استرالیایی به نام اندوفورن در سال 1992،چندین تخته فرش از کشور ویتنام وارد نمود که طرح و نقشه آنها از چند نقاشی معروف هنرمندان مردم بومی استرالیا کپی شده بود.شرکت استرالیایی پس از واردات این فرشها،چکی را به مبلغ 750 دلار برای انجمن مدیریت هنرهای مردم بومی استرالیا ارسال و تلاش نمود تا رضایت نقاشان را به دست آورد.انجمن مذکور با تماس با هنرمندان،آنها را از وجود فرشهایی که از نقاشیهای آنها در طرح و نقشه آنها استفاده شده،مطلع نمود.هنرمندان از اینکه نقاشیهایشان در فرش استفاده شده،اظهار ناراحتی و از دادن مجوز خودداری نمودند.آنها تصمیم گرفتند شکایتی را مبنی بر نقض حقوقشان به دادگاه ارائه نمایند.شاکیات در دادگاه توانستند اثبات کنند که شرکت اندوفورن 246 تخته فرش از نقاشیهایشان را از سال 1991 تا 1994 به استرالیا وارد کرده است.دادگاه با حکم به نقض کپی رایت دستور پرداخت 90000 دلار به عنوان خسارت و انتقال فرشهای فروخته نشده را به شاکیان داد( .(Terri,www.wipo.int/tk/en/studies/-
چنانکه ملاحظه میشود،موضوع شکایت فوق نقض کپی رایت در نقاشی است،اما اهمیت آن در این است که به ما نشان میدهد چگونه میتوان برای حمایت از صنایع دستی،از مقررات موجود در نظام حقوق مالکیت فکری بهره برد.فرض کنیم تابلوی یکی از نقاشان معاصر کشور با اجازه خودش روی فرش یا دیگر صنایع دستی آورده شود؛در اینگونه موارد،با وجود کپی رایت نقاشی،میتوان از صنایع دستی حمایت نمود.
صنایع دستی ایران بسیار متنوع و هر رشته ان ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد. آنچه در بحث حمایت در چهارچوب حقوق مالکیت فکری مطرح است،بیشتر حمایت از جنبههای تجاری این صنایع است. در این جهت به نظر میرسد،اقدامات ذیل از سوی دستگاههای مرتبط دولتی و دارندگان صنایع دستی ضروری باشد:
1-در بعد حکومتی باید اقداماتی در جهت شناسایی ویژگیها،ظرفیتهای تجاری و فرهنگی بخشهای مختلف صنایع دستی کشورمان در داخل و خارج صورت گیرد،و با توجه به نتایج این اقدامات، به اصلاح و تکمیل قوانین و مقررات داخلی در کلیه موضوعهای پیش گفته و حمایت از این صنایع در خارج از کشور انجام گیرد.نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، آموزش این قوانین و مقررات به کلیه بخشهای متولّی و صاحبان این صنایع است.
2-از سوی دیگر،صاحبان صنایع دستی برای بهرهمندی از حقوق مادی و معنوی باید ویژگیای را که سبب اقبال و توجه بازار به محصولات آنها و امکان سرقت آن است، شناسایی کنند و براساس آن تصمیم بگیرند که چه مکانیزمی در نظام حقوق مالکیت فکری برای حمایت از آن ویژگی مناسبتر است و از آن میخواهند استفاده نمایند.در ذیل به توضیح برخی از مکانیزمهای اشارهشده خواهیم پرداخت.
آنچه در این بخش در چهارچوب حقوق مالکیت فکری مدنظر ما است،حمایت از جنبههای تجاری صنایع دستی است.بحث حمایت از جنبههای فرهنگی را باید بیشتر در چهارچوب قوانین و مقررات میراث فرهنگی دنبال نمود.
1-نشان مبدأ جغرافیایی
یکی از مکانیزمهای حقوق مالکیت فکری که باید در مورد حمایت از صنایع دستی مد نظر قرار گیرد،استفاده از نشان مبدأ جغرافیایی است.این سیستم و مقررات ویژه آن میتواند ابزار ارزشمندی برای کشورمان در جهت کسب منافع اقتصادی از صنایع دستی و دانش سنتی و استفاده تجاری از آنها در داخل و خاجر کشور را فراهم آورد.بر این اساس، پتانسیل مبدأ جغرافیایی نیازمند توجه بیشتر است.
با عنایت به اینکه صنایع دستی اغلب براساس دانش سنتی-که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است-استوار است،استفاده از مبدأ جغرافیایی ابزار مناسبی برای حمایت از این صنایع است،زیرا ضمن ارزیابی آن،زمینههای پاداش و حمایت را نیز فراهم میآورد. مبدأ جغرافیایی بر ارتباط بین فرهنگ انسان و سرزمین و محیط وی تاکید مینماید.نشان مبدأ جغرافیایی تا زمانی که دانش جمعی وجود دارد،میتواند حفظ شود و رایگان از یک مالک به مالک دیگر منتقل نمیشود.
مثال کامل از استفاده از سیستم نشان مبدأ جغرافیایی را میتوان در فرانسه در مورد محصولات کشاورزی یافت.ارزش این محصولات ناشی از ترکیبی از ویژگیهای محیطی، فرهنگی و تکنیکهایی برای نگهداری و تولید است؛و بخش عمدهای از بازار مصرف جنوب اروپا،شامل فرانسه،اسپانیا،ایتالیا و پرتغال را تصاحب نموده است.در این خصوص،قانون مبدأ جغرافیایی فرانسه مقرر میدارد:”اسامی جغرافیایی نمیتواند در محصولات مشابه یا محصول و خدمات دیگری استفاده شود،تا زمانی که چنین استفادهای تمایز مبدأ جغرافیایی را تضعیف نماید” .(Downes,2000.p.253.) در سطح ملی تولید کنندگان منطقهای،خودشان مقرراتی را برای تولید و کنترل از طریق اتحادیههاشان ایجاد کردهاند.آنها همچنین در سطح بین المللی اجرای مقررات را از طریق موافقتنامههای بین المللی،از جمله تریبس پیگیری مینمایند.
مثال دیگر در مورد استفاده از سیستم مبدأ جغرافیایی برای حمایت از فرهنگ و صنایع دستی را میتوان در میان مردم بومی جنوب غرب آمریکا دید.این مردم که از چند قبیله تشکیل شدهاند،تاکنون توانستهاند سالانه 800 میلیون دلار از فروش محصولات هنری و صنایع دستی خود به دست آورند.برای مثال،مبدأ جغرافیایی ظروف سفالی سرخپوستان، زیورآلات نقرهای و طبل آنها در بازار آمریکا خیلی شناخته شده است.در این منطقه،طرح و شکل به عنوان یک میراث فرهنگی در نظر گرفته شده است. در قبیله زونی در ایالت نیومکزیکو،یک طرح ممکن است به یک خانواده متعلق باشد و کسی خارج از آن خانواده حق استفاده از آن طرح را ندارد.هیچ تولیدکننده محصولات محلی،مجاز نیست روشهایی را که مورد استفاده مردم بومی سرخپوست در تولید کالاست،در تولید محصول مشابه آن استفاده نماید.همچنین،ایالت نیومکزیکو قانون ویژهای را برای حمایت از صنایع دستی و هنری سرخپوستان این ایالت تصویب نموده است.براساس این قانون،کلیه فروشندگان صنایع دستی و هنری مردم بومی مسؤلیت دارند تا از محصولات تولید و ارائهشده به آنها، جهت فروش توسط مردم بومی تحقیق نمایند که آیا از مواد طبیعی استفاده نمودهاند،یا خیر و در صورت موفقیت در این آزمایش،آنها میتوانند از نشان مبدأ جغرافیایی سرخ پوستان استفاده نمایند .(Ibid)
ایجاد یک سیستم مبدأ جغرافیایی با حمایت از تلاش جوامع برای استفاده از علامت تجاری،برای جوامعی که میکوشند محصولاتی را براساس چرخهای پایدار تولید نمایند، منافع اقتصادی را به همراه خواهد داشت.مبدأ جغرافیایی و علایم تجاری،همچنین مصرفکنندگان را از اطلاعات قابل اتکا و محصول اصلی اطمینان میدهد و به نگرانیهای تولیدکنندگان صنایع دستی،بهتر از دیگر انواع حقوق مالکیت فکری پاسخ میدهد؛بویژه حق کنترل علامت تجاری و مبدأ جغرافیایی کالا میتواند به گونهای استفاده شود که موجب انحصار استفاده از اطلاعات معینی نشود،اما از طرفی تعداد مردمی را که میتوانند از علامت خاصی استفاده کنند،محدود نماید.
مبدأ جغرافیایی،همچنین از دیگر انواع حقوق مالکیت فکری برای بسیاری از بخشهای صنایع دستی و محصولات کشاورزی مناسبتر است.یک تولیدکننده،بدون توجه به اینکه یک فرد،خانواده،شرکت،اتحادیه یا هر نوعی از شرکت باشد،میتواند از مبدأ جغرافیای با توجه به محل و روش تولید محصولش استفاده نماید.اصولا در سیستم مبدأ جغرافیایی تولیدکنندگان موجود در یک منطقه با کمک یکدیگر راهنمایی را برای تولید محصول، موضوع و مبدأ جغرافیایی مشخص مینمایند.
اجرای مبدأ جغرافیایی بسیار فراتر از یک نشان ساده است؛و به تاثیرات ناشی از عواملی،مانند ویژگیهای محلی از جمله آب و هوا،خاک،ویژگیهای انسانی و روشهای محلی که یک محصول به دست میآید،یا تولید میشود،نیز اشاره دارد.ترکیب و واکنش بین این عوامل طبیعی و انسانی که مختص به یک منطقه است،به تولید محصولات با کیفیت متمایز و دارای ویژگیهای خاص یک منطقه منجر میشود.
یک علامت جغرافیایی آزادانه قابل انتقال نیست؛برای مثال تولیدکنندهای که واجد شرایط استفاده از نشان مبدأ جغرافیایی کالاست،اگر کارگاه خودش را بفروشد،خریدار نمیتواند بدون حفظ و رعایت شرایط موجود تولید آن کالا،از نشان مبدأ جغرافیایی استفاده نماید.علاوه بر این،نشان مبدأ جغرافیایی نمیتواند به هیچ وجه به خارج از منطقه خودش فروخته شود.هر تولیدکننده که حق استفاده از نشان جغرافیایی را به دست میآورد،نمیتواند آن را برای همیشه و بدون محدودیت استفاده نماید؛لذا اگر محصولات تولیدکننده پائینتر از استاندارد تعریفشده برای استفاده از نشان مبدأ جغرافیایی قرار گیرد،ممکن است که این حق را از دست بدهد.
مبدأ جغرافیایی در موافقتنامه تریبس به شرح ذیل تعریف شده است:ویژگیهایی که یک کالا را که در سرزمین یک کشور عضو یا یک منطقه یا یک محله از یک منطقه،متمایز می نماید و کیفیت بهتر و شهرت بیشتر یا دیگر ویژگیهایی که ضرورتا از مبدأ جغرافیایی آن ناشی میشود(بند 1،ماده 22 موافقتنامه تریبس).براساس مقررات تریبس،کلیه کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت موظف هستند که از ثبت علائم تجاری که گمراه کننده مبدأ جغرافیایی است،خودداری نمایند.آنها همچنین موظف هستند مقررات و مکانیزم حقوقی را وضع نمایند که اعضای ذی نفع را قادر نماید رقبایشان را از قرار دادن علایمی بر روی تولیداتشان که مردم را در مورد مبدأ جغرافیایی آن کالا به اشتباه میاندازد منع نمایند(بند 2 ماده 12 موافقتنامه تریبس).در مذاکراتی که هماکنون در سازمان جهانی تجارت در مورد تریبس در جریان است،بسیاری از کشورهای در حال توسعه خواهان توسعه و تقویت سیستم مبدأ جغرافیایی در چهارچوب این موافقتنامه هستند.
موضوع استفاده از سیستم مبدأ جغرافیایی کالا در چند سال اخیر در کشورمان مورد توجه قرار گرفته است.در این راستا،قانون حمایت از نشانهای مبدأ جغرافیایی در سال 1384 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.قانون مذکور مقرر میدارد نشان مبدأ جغرافیایی بدون توجه به این که ثبت شده باشد یا نه،مورد حمایت قرار خواهد گرفت( ماده 3 قانون حمایت از نشانهای مبدأ جغرافیایی).قانون مذکور،همچنین کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی و گروههایی از این اشخاص را که در منطقه جغرافیایی خاصی تولید کالا مینمایند و همچنین،گروهای مصرفکننده یا هر مقام صلاحیتدار را صالح برای درخواست ثبت نشان مبدأ جغرافیایی میداند(ماده 7 قانون حمایت از نشانهای مبدأ جغرافیایی).ایران همچنین به دو موافقتنامه مادرید برای جلوگیری از نصب نشانههای منبع غیر واقعی یا گمراهکننده کالا(1891)و موافقتنامه لیسبون2برای حمایت از اسامی مبدأ و ثبت بین المللی آنها(1958)ملحق شده است.
به نظر میرسد استفاده از سیستم مبدأ جغرافیایی برای حفظ و حمایت از کلیه محصولات تولیدی کشور،از جمله تولیدات صنایع دستی و کشاورزی در سطح ملی و بین المللی،بسیار بااهمیت است.یک گام عملی و ابتکاری برای صاحبان صنایع دستی، اتحادیههای آنها و بخشهای مرتبط ارگانهای دولتی،این است که تحقیقی در مورد صنایع، گروههای مشتری،تقاضای بازار برای انواع مختلف محصولات محلی و علت آن از مناطق مختلف کشور انجام گیرد.نکات دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد،گستردگی بازار و درجه تهدید برای کپی غیر مجاز آن محصولات است،تا براساس این اطلاعات مشخص گردد برای حمایت از صنایع دستی در بازارهای داخلی و بین المللی،از چه مکانیزم حقوق مالکیت فکری استفاده شود.
در صورتی که محصولات پتانسیل مهمی برای صادرات داشته باشد،گام مهم دیگری که میتواند از سوی اتحادیهها و بخشهای مرتبط دولتی برداشته شود،ورود به سیستمهای منطقهای مبدأ جغرافیایی و برخی از سیستمهای کنترل بازار است.
2-علایم تجاری
سیستم علامت تجاری نیز یکی دیگر از ابزارهای مهم حقوق مالکیت فکری است که می توان از آن برای حمایت از صنایع دستی بهره گرفت.یک علامت تجاری سه هدف مختلف و مجزا را تحقق میبخشد:1-اصالت تولیدات را شناسایی مینماید؛2-تضمین میکند که کیفیت محصولات تغییر نکرده است؛3-راه تبلیغ مؤثری برای تولیدات است.
با عنایت به اینکه حمایت از بخش درخور توجهی از صنایع دستی، به خاطر اینکه هماکنون در دسترس عموم است،از طریق دیگر مکانیزمهای حقوق مالکیت فکری ناممکن یا حد اقل آسان نیست،استفاده از علامت تجاری میتواند صاحبان این صنایع را در رسیدن به اهداف فوق و حفظ و توسعه بازارشان یاری رساند.یکی از نکات مثبت علامت تجاری این است که این سیستم تقریبا در همهء کشورهای جهان وجود دارد و از آن حمایت میشود.مدت زمان حمایت از علامت تجاری ممکن است در کشورهای مختلف متفاوت باشد،اما با پرداخت هزینههای مربوطه میتوان آن را برای مدت نامحدودی تمدید نمود.
براساس این سیستم،گروهها و اتحادیهها نیز میتوانند علامت جمعی به ثبت برسانند و به حمایت از تولیدات اعضای گروه و اتحادیهشان بپردازند.برای مثال،مردم قبیله سریمکزیک برای مقابله با تولیدات انبوه،علامت “Arte Seri” را به منظور حمایت از تولیداتی که به روش سنتی از چوب درختی به نام اولنیا تسوتاتولید میشد،به ثبت رساندند.
(World Intellectual Property Organization.Publication No.920(E)2001)
چنانکه در مباحث قبلی ذکر گردید،مبدأ جغرافیایی و علایم تجاری برخلاف اختراعات و کپی رایت که برای پاداش به مبتکران طراحی شده است،پاسخ و پاداشی برای تولید کننده است که در منطقه خاصی قرار داشته و روشهای تولید وی با فرهنگ و عرف آن منطقه مرتبط است.این سیستمها به گونهای طراحی شده است که پاداشی به حسن نیت و شهرتی باشد که در طول سالیان دراز و در برخی موارد،قرنها به وسیله گروهی از تولید کنندگان فراهم شده است.در این چهارچوب،از این دو سیستم میتوان برای حمایت از صنایع دستی و دانش سنتی مرتبط با آنها بهره جست.
قانون ثبت علایم تجاری که یکی از قدیمیترین بخشهای مقررات سیستم حقوق مالکیت فکری ایران بود،با تصویب قانون جدید”ثبت اختراعات،طرحهای صنعتی و علایم تجاری”مصوب 03/11/1386،تکمیل گردیده است.قانون جدید ثبت علایم تجاری بسیاری از نواقص قانون سابق را برطرف نموده و با فراهم آوردن امکان ثبت علائم جمعی زمینههای بسیار مناسبی را برای حمایت از صنایع دستی فراهم آورده است.همچنین،در حال حاضر،با الحاق کشورمان به موافقتنامه و پروتکل مادرید در خصوص ثبت بین المللی علایم تجاری،زمینه آسان ثبت بین المللی علایم در ایران فراهم شده است؛لذا تولید کنندگان و صاحبان صنایع دستی با توجه به پتانسیل موجود در رشته تولیدی خود میتوانند علامت تجاری خود را به ثبت برسانند تا تولیدات آنها مورد حمایت داخلی و بین المللی قرار گیرد.
3-سیستم حقوق طرحها
سومین بخش از حقوق مالکیت فکری که میتوان از آن برای حمایت از صنایع دستی بهره گرفت،سیستم حقوق طرحهاست.طرح عبارت از جنبه تزئینی و هنری یک کالا است،که ممکن است در شکل و سطح کالا،سهبعدی و در طرح و خطوط یا رنگ،دو بعدی باشد.طرح ممکن است از طریق چاپ،نقاشی،سوزنکاری و قلابدوزی، بافندگی،حاشیهدوزی،گچبری،ریختهگری،برجستهکاری و حکاکی در صنایع مختلفی از جمله کالا صنعتی،اشیای دکوری،سفالگری،نساجی و صنایع دستی به کار برده شود.اصولا در قوانین و مقررات بیشتر کشورها و مقررات بین المللی دو نوع طرح مورد شناسایی قرار گرفته است:یکی،طرحهایی که به ثبت میرسند و در قوانین اکثر کشورها به طرحهای صنعتی معروفند؛دوم،طرحهایی که از طریق کپی رایت مورد حمایت قرار میگیرند. (Bainbridge,1999.p.453) شکل ظاهری و تزیینی کالا،یکی از ویژگیهای مهمی است که بر تصمیم مشتری جهت ترجیح آن کالا بر کالای دیگر با همان کارکرد تاثیر میگذارد.به همین علت، حمایت حقوقی از طرح،حفاظت از یکی از عوامل مهم و اساسی است که میتواند موفقیت تولیدکننده را در به دست آوردن بازار به همراه داشته باشد .(WIPO Publication No.476(E),1998,p.106)
در اکثر کشورهای برای اینکه حمایت قانونی از یک طرح صنعتی صورت پذیرد،باید آن طرح به ثبت برسد.در طرح صنعتی تاکید بر خود طرح صورت میگیرد،نه کالایی که با آن طرح تولید میشود.بنابراین،افراد تنها از تولید آن کالا با طرح به ثبترسیده منع میشوند،ولی آنها میتوانند همان کالا را با طرح دیگری تولید نمایند .
(Bainbridge,op.Cit,p.453) طرح صنعتی شرایط خاصی را نیز نیازمند است.یکی از شرایط اساسی ثبت طرح صنعتی،جدید بودن آن است.معنی جدید بودن این است که آن طرح قبلا در کشور محل ثبت منتشر نشده،یا به ثبت نرسیده باشد. (p.455 Ibid…) حمایت از طرح صنعتی،به کشوری که طرح در آن به ثبت رسیده باشد،منحصر میگردد.ثبت بین المللی طرحهای صنعتی،از طریق سیستم موافقتنامه لاهه در خصوص ثبت بین المللی طرحهای صنعتی که توسط سازمان جهانی مالکیت فکری اداره میشود، امکانپذیر است.مدت حمایت در قوانین و مقررات اکثر کشورها پنج سال است،که با پرداخت هزینه تمدید تا پانزده سال قابل تمدید است.
در برخی از کشورها طرحهای صنعتی را میتوان همزمان با ثبت و حمایت از طریق سیستم ثبت طرحهای صنعتی،از طریق قانون کپیرایت نیز مورد حمایت قرار داد.در برخی دیگر،این دو سیستم کاملا جدا هستند،لذا متقاضی با انتخاب هریک از دو نوع حمایت،دیگر حق برخورداری از حمایت قانون دیگر را نخواهد داشت . (WIPO,Intellectual property Reading Material. op,cit,p.112.)
چناکه اشاره شد،خوشبختانه در کشورمان اخیرا قانون جدید”ثبت اختراعات،طرحهای صنعتی و علایم تجاری”به تصویب رسید.موضوع حمایت از طرحهای صنعتی یکی از موضوعهای جدیدی است که برای اولین بار در این قانون مطرح گردیده و مواد 20 الی 29 این قانون را به خود اختصاص داده است.براساس ماده 21 این قانون،طرح صنعتی زمانی قابل ثبت است که جدید و یا اصیل باشد.به نظر میرسد منظور تدوینکنندگان این قانون از قید اصیل،فراهم آوردن زمینههای لازم برای حمایت از طرحهای موجود در صنایع دستی است.
از سوی دیگر،ممکن است حمایت از طرحها از طریق”قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان”ایران مصوب 1348 انجام گیرد.ماده 2 قانون مذکور که آثار مورد حمایت را بیان کرده است،بصراحت در بندهای 5،7،19به موضوع طرحها پرداخته و نقشه قالی و گلیم را دربرمیگیرد.نکتهای که به نطر میرسد باید تاکید گردد،عدم تفاوت میان آثار ادبی و صنایع دستی از نظر اصیل بودن است.به عبارت دیگر،برای اینکه طرحهای صنایع دستی از طریق حقوق مالکیت ادبی و هنری حمایت شوند،لازم است اصیل باشند.
موضوعهای بندهای 5،7 و 9 ماده 2 قانون حمایت حقوق مؤفان و مصنفان و هنرمندان،عبارتند از:نقاشی، تصویر،طرح و نقش و نقشههای جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزیینی و هرگونه اثر تزیینی و ا ثر تجسمی که به هر طریق و روش به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد(بند 5).اثر معماری از قبیل طرح و نقشه ساختمان(بند 7).اثر ابتکاری مربوط به هنرهای دستی یا صنعتی و نقشه قالی و گلیم (بند9 ) لذا زمینههای حقوقی نسبتا مناسبی هم در داخل و هم در خارج از کشور برای حمایت از طرحهای صنایع دستی موجود است.صاحبان صنایع دستی باید با ارزیابی بازار و پتانسیلی که طرح جدیدشان دارا است،از این سیستم استفاده نمایند.این موضوع را میتوان در قالب مثال ذیل بهطور عملیتری توضیح داد؛مثلا شرکتی طرح و نقشه یک تابلوفرش را که در مورد یک حادثه مهم بین المللی است،طراحی کرده است و پیشبینی میکند که با ارائه آن تابلو به بازار جهانی مورد اقبال قرار گیرد و بازار خوبی داشته باشد. از طرف دیگر،این امکان وجود دارد که این طرح سرقت گردد و از سوی دیگر رقبای شرکت کپیبرداری شود و آنها بخشی از بازار این شرکت را تصاحب نمایند.در این مورد،شرکت تهیهکننده طرح تابلوفرش باید قبل از اینکه طرح جدید خودش را در جایی منتشر نماید،یا تابلو تهیهشده از آن طرح را به بازار عرضه کند،طرح خودش را در بازارهای هدف از طریق سیستم ثبت طرحهای صنعتی به ثبت برساند و در صورت وجود قوانین و مقرراتی برای حمایت از طریق کپیرایت؛رویههای داخلی لازم جهت بهره مندی از حمایت آن قوانین را انجام دهد.
در همین راستا،در دعوایی که یک هنرمند از مردم بومی استرالیات به نام بلون علیه یک شرکت نساجی به نام R T Textiles نزد دادگاهی در این کشور مطرح کرد،بلون ادعا نمود که این شرکت پارچههایی را که از طرحهای او استفاده کرده بود،وارد کرده و در بازار استرالیا به فروش رسانده است.شخص دیگری به نام میلپرورو نیز به عنوان نماینده قبیلهای که بلون متعلق به آن بود نیز،وارد دعوا شد .نماینده قبیله ادعا نمود که طرحهای بلون نشأتگرفته از آداب و رسوم،فرهنگ و سنت قبیله است و نقض این طرحها تهدیدی بر ادامه روابط بین مردم و هنرمند و سرزمین وی است.بلون همچنین اظهار داشت او هنرمندی در میان طائفه خویش است که کارش ارتباط نزدیکی با سرزمین و مردم جامعهاش دارد.دادگاه،وجود ارتباط بین بلون و طائفهاش را وارد دانست و اذعان نمود که این ارتباط و اعتماد سبب شده است که کارهای بلون به عنوان نمایندهای از عرف، فرهنگ، رسوم و دانش قبیلهاش در نظر گرفته شود .(.Grad,2003,p.203) این دعوا از این جهت برای صنایع دستی کشورمان مهم است که چگونگی ارتباط بین یک طرح و فرهنگ،عرف،رسوم و دانش یک طائفه را نشان میدهد.ممکن است برخی از طرحهای صنایع دستی اقوام و قبائل کشورمان،مانند طرحهای فرش،گلیم و سایر منسوجات آنها، وضعیت این دعوا را داشته باشد.
ث)مشکلات استفاده از نظام مالکیت فکری
بدون شک،پیچیدگی سیستم حقوق مالکیت فکری و عدم ناآگاهی تولیدکنندگان صنایع دستی و هنرمندان از حقوقشان،یکی از موانع موجود برای استفاده از این سیستم و حمایت از صنایع دستی است.به همین جهت،برگزاری دورههای آموزشی و ارائه مشاوره از سوی دستگاههای مرتبط دولتی در این خصوص راهگشا خواهد بود.
در صورت نقض،هزینههای سنگین اقامه دعوا،یکی دیگر از مشکلات اساسی سیستم حقوق مالکیت فکری،بویژه در خارج از کشور است.این مشکل ممکن است سبب شود که دارندگان حقوق مالکیت فکری،خصوصا در زمینههای صنایع دستی،قادر به حمایت از تولیدات خود نباشند.بنابراین،دستگاههای مرتبط دولتی با کمک اتحادیهها باید راههای عملی را در جهت حل این مشکل بیندیشند.
نتیجهگیری
صنایع دستی یکی از موضوعهای فولکلور در نظام حقوق مالکیت فکری در نظر گرفته شده است.تلاشهایی که در سطح بین المللی از سوی وایپو و یونسکو برای تدوین مقرراتی برای حمایت از فولکلور از دهه 1960 میلادی شروع شد،تنها به اشارات بسیار مختصری در اصلاحات کنوانسیون برن و کنوانسیون WPPT و تدوین قانون نمونهای در این خصوص منجر گردید.از طرف دیگر،کمتیه بین الدولی مالکیت معنوی و منابع ژنتیک، دانش سنتی و فولکلور که در سال 2000 در وایپو تشکیل گردید،هنوز در حال فعالیت است و علی رغم خواست کشورهای در حال توسعه و کشورمان مبنی بر ایجاد یک سیستم خاص برای حمایت از فولکلور و تدوین سندی الزامآور حقوقی،افق چندان روشنی در این جهت وجود ندارد.
لذا بر این اساس،این مقاله پیشنهاد استفاده از سیستم موجود حقوق مالکیت فکری برای حمایت از صنایع دستی را ارائه نمود.در این راستا،با عنایت به اینکه بخش قابل توجهی از دانش موجود در خصوص صنایع دستی در دسترس عموم است،استفاده از سیستمهای مبدأ جغرافیایی کالا و علایم تجاری که پاسخ و پاداشی برای تولیدکننده و حسن نیت وشهرت وی است،مورد تاکید قرار گرفت.از طرف دیگر،بیان گردید که سیستم طرحها نیز میتواند به عنوان ابزار مناسبی در جهت حمایت از صنایع دستی استفاده گردد.
گردآورنده: «حجت اله حسین پور قاسم آباد سفلی»، کارشناس ارشد حقوق جزا – مشاور حقوقی اداره کل میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری گیلان-عضو کانون بسیج حقوق دانان رشت
پایان پیام