اختصاصی / درگذشت رضا نظری تلنگری به برخی از مدعیان دوست داشتن هنرمندان است
کاشف اسرار- روز گذشته خبر جان سوز درگذشت رضا نظری از هنرمندان جوان طنز پرداز گیلانی که سالیان متمادی با اجرای نمایش های طنز با زبان شیرین گیلکی خنده را بر لبان نشاند به صورت گسترده بازتاب داشت و به بمب خبری تبدیل شد.
با عروج ملکوتی او بسیاری از شهروندان ایرانی پیام تسلیتی نشر دادند، اما موضوعی تلخ هم چون مرگش موضع گیری یا سکوت برخی از هنر دوستان بود زمان حیات و اجرای نمایش ها حاضر نبودند یک بلیت بخرند تا بخشی از عاید ابتیاع آن نصیب هنرمند بشود و حاضر شدند از فضای مجازی به صورت رایگان تهیه یا با خریداری سی دی کنسرت از فروشندگان دوره گرد و غیر مجاز دست فروش و یا اخذ کپی از دوستان آشنایان همکاران و بستگان زرنگی خود را به اثبات برسانند.
برخی از هنرمندان اعم از بازیگر روزنامه نگار و…تا وقتی که در قید حیات است احتمالا مدیر ذیربط و مرتبط با حوزه کاری هنرمند نمی پرسد در ایام سخت روزگار چه می کنید و آیا میتوانید حوایج خودت را برآورده کنی یا خیر.
از بدی روزگار این است تا وقتی زنده ای دور هنرمند جمع نمیشوند ولی تا سر بر زمین میگذارد برخی از اشخاص حقوقی غم خود را آسمانی می کنند تا همه ببینند و بشنوند.همین استاندار غیر بومی گیلان تاکنون پیام تسلیتی صادر نکرده تا در پرتال استانداری رویت بشود .!!!
چه روزگار سخت و طاقت فرساست.چه طور برخی افراد هنرمندان هم استانی و مشهور در سطح کشور می بینند عکس یادگاری با او نمی گیرند ولی چهره دیگری از استانی دیگر وارد استان میشود تلاش زیادی دارید تا عکس سلفی بگیرید؟ مسوولان ذیربط تلاش کنید بی توجهی نکنید تا برخی از هنرمندان ترک کار کنند یا مهاجرت نمایند.
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم /که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد / چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند / سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله / چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را / غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم / چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد / همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن / که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن / رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا / به هستی متهم ما زین زبانیم
پایان پیام